سازمان عفو بینالملل در تازهترین گزارش خود همزمان با روز جهانی حمایت از قربانیان، جزئیات هولناک شکنجه، تهدید، ارعاب، برهنه کردن، پوشاندن لباس پُرخون، محرومیت از درمان و رفتارهای غیرانسانی علیه وحید و حبیب افکاری را از زمان دستگیری تا کنون بر مبنای اسناد و مدارک مستدل منتشر کرده است.
وحید و حبیب افکاری زندانیان سیاسی محبوس در زندان عادل آباد شیراز از حدود ۹ ماه قبل در بند «عبرت» که از آن به عنوان بند دربسته نیز یاد میشود، نگهداری میشوند.
بنا به گفته سعید افکاری، برادر این شهروندان، با وجود آسیبهای ناشی از ضرب و جرح در دوران بازداشت، این دو تا کنون از رسیدگی پزشکی محروم بودهاند. با وجود پیگیریها و درخواستهای مکرر برادران افکاری و خانواده آنان با کارشکنی مسئولان و همچنین وعده دادستان، از انتقال این دو زندانی به بند سیاسی جلوگیری شده است.
در گزارش تحقیقی سازمان عفو بینالملل که به مناسبت روز جهانی حمایت از قربانیان شکنجه منتشر شده، جزئیاتی از شکنجه و سایر رفتارهای غیرانسانی و تحقیرآمیز علیه وحید افکاری و حبیب افکاری مستند شده است.
گزارش نشان میدهد چطور مقامات دادستانی و قضایی شکایات متعددی را که این زندانیان به امید رسیدن به حقوق خود در زمینه روشن شدن حقایق، برقراری عدالت و جبران خسارت از داخل زندان ثبت کردهاند نادیده گرفته و یا رد کردهاند.
این گزارش حاوی شکنجههای جسمی و روانی هولناک و تهدید و ارعاب در رد ادعاهایی منتشر میشود که به تازگی خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طی ویدئویی از برادران افکاری در زندان عادلآباد منتشر کرده است. این ویدئو که با واکنش منفی گستردهی خانوادهی افکاری و افکار عمومی مواجه شده، اینگونه واقعیت را تحریف میکند که گویا وضعیت نگهداری برادران افکاری مطلوب و با امکانات «رفاهی» است!
سعید افکاری در واکنش به این ویدئو نوشته بود: «جمهوری اسلامی انسانهای زیادی را به دلایل سیاسی، عقیدتی و آزادیخواهی زندانی کرده و همه در بند عمومی هستند و تلفن دارند. شما که اینهمه احکام سنگین سیاسی زدید به وحید و حبیب. دیگر چرا ۲۹۲ روزه به بند عمومی منتقلشان نمیکنید؟ چه ترسی در وجودتان است که حتا به آنها اجازه تماس نمیدهید؟»گزارش عفو بینالملل حاکیست، از شهریور ماه ۱۳۹۹ مقامات در حال ارتکاب دور تازهای از شکنجه و سایر رفتارهای بیرحمانه، ضدانسانی و تحقیرآمیز علیه برادران وحید افکاری و حبیب افکاری بودهاند.
در این گزارش تأکید شده که این اقدامات در تلافی اعتراض آنها در شهریور ۱۳۹۹ به ناپدیدسازی قهری برادرشان نوید افکاری بوده است؛ نوید افکاری سحرگاه شنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۹ به صورت مخفیانه اعدام شد.
عفو بینالملل در تشریح وضعیت وحید و حبیب افکاری در طول این مدت نوشته که این دو برادر از شهریورماه پارسل تا کنون «یا جداگانه و یا در کنار هم در سلولهای انفرادی بدون پنجره محبوس بودهاند و از هرگونه تماس معنادار با سایر زندانیان و دسترسی به مراقبتهای پزشکی مناسب، هوای تازه، تماسهای تلفنی و ملاقاتهای حضوری با خانواده شان محروم شدهاند.»
سازمان عفو بینالملل بار دیگر خواستار آزادی وحید و حبیب افکاری شده است چرا که بازداشت این برادران «مصداق بازداشت بیضابطه است». این سازمان همچنین تاکید میکند که «تا زمان آزادی، آنها باید در شرایطی منطبق با استانداردهای بینالمللی رفتار و مراقبت از زندانیان نگهداری شوند که شامل دسترسی به امکانات درمانی مناسب و ارتباط با خانوادههایشان میشود.»
این سازمان حقوق بشری همچنین خواستار «تحقیقات کیفری» درباره افرادی شد که «به نحو مستدل مظنون به دست داشتن در شکنجه وحید افکاری و حبیب افکاریاند» و «اگر شواهد کافی علیه آنها پیدا شد، باید به صورت منصفانه محاکمه شوند. این شامل مأموران اداره آگاهی، مأموران وزارت اطلاعات، مسئولان زندان عادلآباد و بازپرسهای شعبههای ۸ و ۱۰ بازپرسی دادسرای ویژه امور جنایی و جرائم امنیتی شهرستان شیراز میشود.»
عفو بینالملل یادآور میشود که بیعدالتی عظیمی که برادران افکاری قربانی آن شدهاند نمایانگر اپیدمی مزمن و فراگیر شکنجه در ایران است که منجر به اعمال انواع شیوههای شکنجه علیه بازداشتشدگان و زندانیان، از جمله بازداشتشدگان مرتبط با اعتراضات آبان ۱۳۹۸ شده است.
سازمان عفو بینالملل در گزارش ۴۸ صفحهای خود برخی شیوههای شکنجه ثبت شده در زندانهای جمهوری اسلامی را بدین شرح برشمرده است: «ضرب و شتم، شلاق، شوک الکتریکی، آویزان کردن، اجبار به نشستن یا ایستادن در وضعیتهای دردناک، اعدامهای مصنوعی، القای حس خفگی با آب، خشونت جنسی، تجویز اجباری مواد شیمیایی و منع دسترسی به مراقبتهای پزشکی».
این سازمان یادآور شده: «افراد مظنون به شکنجه و سایر رفتارهای بیرحمانه، غیرانسانی و ترذیلی تقریبا هیچگاه مورد تحقیق قرار نمیگیرند، چه رسد به این که پاسخگو شده و تحت مجازات قرار بگیرند.»
با ارائه این گزارش، سازمان عفو بینالملل با توجه به سلطهی مصونیت سیستماتیکِ در ایران برای استفادهی گسترده از شکنجه و سایر جرائم جدی بینالمللی، از جمله کشتار معترضان آبان ۱۳۹۸ و جنایات علیه بشریت پیشین و ادامهدارِ مربوط به کشتارهای تابستان سال ۱۳۶۷، درخواست خود را از کشورهای عضو شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد «برای ایجاد ساز و کاری مستقل با هدف دادخواهی و تضمین پاسخگویی» تکرار کرده است.
عفو بینالملل در تهیه گزارش فوق، علاوه بر مصاحبههای دقیق با منابع آگاه، «اوراق پروندهی رسمی وحید افکاری، حبیب افکاری و نوید افکاری را که شامل شهادت شاهدان، قرارهای دادستانی، احکام بدوی و احکام مراجع تجدید نظر میشد را با دقت بررسی کرده است.»
سازمان عفو بینالملل همچنین شکایات متعددی که وحید افکاری، حبیب افکاری و نوید افکاری تسلیم مقامات کردهاند، درخواستهای تجدید نظر، درخواست وکیل آنها برای اعاده دادرسی، پرونده پزشکی آنها و گزارشهای پزشکی قانونی را که زیر نظر قوه قضائیه فعالیت میکند بررسی و تحلیل کرده است.
عفو بینالملل همچنین فایل صوتی ضبط شده در جریان جلسهی محاکمهی وحید افکاری و نوید افکاری در شعبهی ۱ دادگاه کیفری یک استان فارس در ۲ مهر ۱۳۹۸ را تحلیل کرده است.
وحید افکاری و نوید افکاری توسط هفت مأمور لباس شخصیِ مسلح از پلیس آگاهی در خانهشان در شیراز، در ۲۶ شهریور ۱۳۹۷ دستگیر شدند. دستگیری آنها در پی شرکتشان در اعتراضاتی بود که در سراسر ایران از جمله در شیراز در دیماه ۱۳۹۶ و امرداد ۱۳۹۷ رخ داده بود. «وحید افکاری و وکالی او اعلان داشتهاند که مشارکت او و برادرانش در اعتراضات، ماهیتی صلحآمیز داشته است.»
به دنبال دستگیری در ۲۶ شهریور ۱۳۹۷ وحید افکاری به بازداشتگاهی که تحت نظر شعبه ۵ آگاهی شیراز اداره میشود منتقل و در یک سلول انفرادی با ابعاد دو متر در دو متر، بدون هیچگونه دسترسی به دنیای بیرون، تا ۱ آبان ۱۳۹۷ نگهداری شد. مقامات سرنوشت او و محل نگهداریاش را به مدت ۱۲ روز از زمان بازداشتاش از خانواده او پنهان نگاه داشتند و به این شکل مرتکب «ناپدیدسازی قهری» شدند، امری که یک جرم بینالمللی محسوب میشود.
وحید افکاری چه در شکایات کتبی خود و چه در دادگاه گفت که «بین ۲۶ شهریور تا ۱ آبان ۱۳۹۷ برای دادن اقرار علیه خود و برادرانش بارها مورد شکنجه و سایر رفتارهای بیرحمانه، غیرانسانی و ترذیلی قرار گرفته است.»
بر اساس این گزارش مستند، «این شکنجه و آزار شامل مشت زدن، لگد زدن و ضربوشتم با چوب و کابل با چشمان بسته میشده است.»
وحید افکاری
گفت که با هدف گرفتن «اعترافات» اجباری، او را همچنین تحت انواع شکنجههای روانی قرار دادهاند، از جمله «تهدید به مرگ، استفاده مداوم از الفاظ اهانتآمیز و تحقیرآمیز، تجاوز به حریم خصوصی او با خواندن دفترچه خاطرات شخصیاش توسط بازجویان و اظهارنظرهای رکیک یا تمسخرآمیز بر اساس آن.»
بازجویان همچنین تهدیدهایی مبنی بر «زندانی کردن، کشتن یا آسیب رساندن به اعضای خانواده وی و آزار جنسی مادر و خواهرش، مطرح کردهاند.»
مقامات به بعضی از این تهدیدها جامهی عمل پوشاندند و پدر و شوهرخواهر او را در ۷ مهر ۱۳۹۷ دستگیر کردند. پدر وحید افکاری چند ساعت پس از بازداشت با قرار وثیقه آزاد شد، در حالی که شوهر خواهرش به مدت دو روز در بازداشت باقی ماند تا این که او هم با قرار وثیقه آزاد شد.
شعارهایی که در این اعتراضات سر داده شدند بیانگر ترکیبی از نارضایتیهای اقتصادی و سیاسی بود؛ از شکایت از فقر و بیکاری گسترده گرفته تا فساد و نابرابری تا مطالبات برای آزادی زندانیان سیاسی و رد صریح کامل نظام جمهوری اسلامی.
در گزارش عفو بینالملل آمده که وحید افکاری طی هفتههای بعد از دستگیریاش، در اعتراض به مورد شکنجه قرارگرفتن دائمی برای «اعتراف» به این که او و برادرش نوید افکاری در فعالیتهایی دست داشتهاند که او مرتباً انکار کرده، دو بار دست به اعتصاب غذا زد.
بر اساس شکایتی که وحید افکاری در ۸ خرداد ۱۳۹۸ به دادستان انتظامی قضایی فرستاده، او اندکی پس از دستگیری به مدت یک هفته دست به اعتصاب غذا زده بوده است. او اعتصاب دوم خود را اندکی بعد در حدود ۱۴ مهر ۱۳۹۷ آغاز کرد.
همچنین بررسی دو یادداشت رسمی موجود در پرونده، به تاریخ ۱۴ مهر ۱۳۹۷ و ۲۸ مهر ۱۳۹۷، نگهبانان زندان به مقامات ارشد زندان و بازرسان پرونده نشان میدهد «وحید افکاری گفته که با اعتصاب غذا تلاش دارد تا دست به «خودکشی تدریجی» بزند و به این وسیله «بیگناهی»اش را مورد تأکید قرار داده و صدای خود را به گوش مقامات قضایی برساند.»
در حدود ۲۹ مهر ۱۳۹۷ و در حالیکه هنوز در اعتصاب غذا به سرمیبرد، وحید افکاری به زندان عادلآباد شیراز منتقل شد و در بدو ورود دوباره در سلول انفرادی قرار گرفت. سلول وی در بخشی واقع شده بوده که معروف به بند «عبرت» است، بندی که تحت نظارت نهادهای امنیتی و اطلاعاتی قرار دارد و به دلیل شرایط بیرحمانه و غیرانسانیاش شهرت دارد.
به گفته زندانیان سابق، زندانیانی که در این بند نگهداری میشوند از دنیای خارج جدا شده و از ملاقات حضوری با خانواده، تماس تلفنی، هوای تازه و نور طبیعی محروم هستند. در بهترین حالت، آنها اجازه پیدا میکنند که به صورت نامنظم با اعضای خانوادهشان ملاقاتهای از پشت شیشه داشته باشند.
شکایات رایج دیگر شامل عدم وجود تهویه مناسب و امکانات گرمایشی و سرمایشی، دیوارها و کفهای کثیف، عدم دسترسی منظم به حمام، سطح بالا و ناسالم رطوبت و کپک زدگی است.
گزارشهای متعددی از این بند مبنی بر رواج خشونت جسمی توسط زندانبانان علیه زندانیان و همچنین گرسنگی و تشنگی دادن زندانیان وجود دارد.
در ۴ آبان ۱۳۹۷ وحید افکاری در حالی که هنوز در اعتصاب غذا بود با تکه شیشهی به دست آمده از شکستن یک لیوان آب که زندانبانان در سلول جا گذاشته بودند، در اقدام به خودکشی گردن خود را بُرید. او سپس به صورت اورژانس به بیمارستان نمازی شیراز منتقل شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت.
سوابق پزشکی بررسی شده توسط عفو بینالملل نشان میدهد که دو روز بعد، در ۶ آبان ۱۳۹۷، برخلاف توصیههای پزشکی، درمان وی متوقف و او به زندان عادل آباد بازگردانده شد.
وحید افکاری در شکایتی مورخ ۸ خرداد ۱۳۹۸ به دادستان انتظامی قضات نوشت که «به دنبال قطع درمان و بازگشت به زندان عادل آباد، زخمهای جراحی وی بارها عفونی شدهاند که به گفته او نتیجه نمناک بودن سلول و عدم دسترسی وی به مراقبتهای بعد از عمل بوده است.»
وحید افکاری به مدت حدود دو هفته در بند «عبرت» محبوس بود تا این که به یکی از سلولهای انفرادی زندان عادل آباد با نام «سوئیتهای قضایی» یا «ارشاد» منتقل شد، جایی که او حدود ۸۰ روز دیگر را در سلول انفرادی و در شرایط نامناسب و بدون دسترسی به مراقبتهای پزشکی سپری کرد.
در آذر ۱۳۹۷، وحید افکاری از زندان عادلآباد به بازداشتگاه وزارت اطلاعات در شیراز موسوم به «پالک» ۱۰۰ منتقل شد و بیش از یک هفته در آنجا بدون امکان ارتباط با جهان بیرون در سلولی انفرادی نگهداری شد.
طبق شکایات نوشته شده توسط وحید افکاری از داخل زندان، «در این مدت وی دوباره تحت شکنجههای جسمی و روحی و سایر بدرفتاریها قرار گرفت تا علیه خودش و برادرش نوید افکاری «اعتراف» کند. وحید افکاری در شکایتهای خود توصیف میکند که اینبار تحمل شکنجه، به ویژه تهدید به کشتن یا آسیب رساندن به اعضای خانوادهاش، ورای تحمل بوده و او را مجبور به بیان اظهارات مجرمانگارانه علیه خود و نوید افکاری کرده است.»
وحید افکاری در بهمن ۱۳۹۷ به زندان عادلآباد بازگردانده شد. در ساعات اولیه ۱۳ فروردین ۱۳۹۸، وحید افکاری بار دیگر اقدام به خودکشی کرد، اینبار از طریق مصرف بیش از حد قرصهای خوابآور. وی به صورت اورژانسی در بیمارستان نمازی شیراز بستری شد و به مدت یک روز بیهوش بود. وقتی به هوش آمد، خودش را زنجیر شده به تخت یافت.
به گفته یک منبع آگاه، نیروهای امنیتی مکرراً از باز کردن دستبند و پابند و دادن اجازه دسترسی به توالت خودداری کردند. این امر او را مجبور میکرد که ادرار خود را نگه دارد که منجر به درد مثانه و کلیه شده و حداقل در یک مورد، مجبور شده در خودش ادرار کند.
بر اساس یک یادداشت پزشکی که توسط عفو بینالملل مشاهده شده، نیروهای امنیتی چند روز پس از بستری شدن وحید افکاری با وجود هشدارهای صریح پزشکان مبنی بر اینکه وی با خطر جدی کاهش سطح هوشیاری و کمبود اکسیژن که میتواند منجر به ایست قلبی و مرگ شود روبروست او را پیش از موعد به زندان برگرداندند.
مقامات بیمارستان این هشدارها را در یادداشتی مستند کردند که «مسئولیت عواقب و حتی مرگ بیمار به عهده نیروهای انتظامی است.در پایین این یادداشت، جملهای دستنویس توسط وحید افکاری نوشته و با انگشت مهر شده است که میگوید «اینجانب، وحید افکاری، فرزند حسین، در صحت سلامت عقلی کامل رضایت میدهم که از بیمارستان نمازی ترخیص شوم و کلیه عواقب آن به عهدهی خودم باشد».
یک منبعآگاه به عفو بینالملل گفت که «وحید افکاری مجبور شده بوده که این اظهارنامه را به اجبار امضاء کند.»
به دنبال بازگردانده شدن به زندان عادل آباد، وحید افکاری به مدت دو هفته، بدون دسترسی به مراقبتهای پزشکی جسمی و روانی مورد نیاز، در یکی از سلولهای انفرادی واقع در بند «ارشاد» قرار داده شد. او در شکایتی در ۸ خرداد ۱۳۹۸ به دادستان انتظامی قضات نوشت که به محض ورود به این بخش، مسئولان زندانیان را برهنه میکنند و مجبورشان میکنند یک دست لباس کثیف، پاره و مملو از لکههای خون به تن کنند.
او همچنین نوشت که «در این بخش زندانیان به پتو و وسایل گرمایشی دسترسی ندارند و اگر شکایت کنند، مقامات آنها را دستبند و پابند زده و مورد ضرب و شتم قرار میدهند. در این مدت، وحید افکاری چندبار با چشمان بسته برای بازجویی به دفتر بازپرسی دادسرای ویژه امور جنایی و جرائم امنیتی شهرستان شیراز برده شد. متعاقبا، او به یکی از بندهای عمومی زندان عادل آباد منتقل شد.»
به گزارش یک منبع آگاه، «به مدت ۲ماه بعد از اقدام به خودکشی، مقامات، وحید افکاری را از ملاقات با خانوادهاش منع کردند و به خانواده ی نگران و مضطربش گفتند که فرزندشان باید برای اقدام به خودکشی «تنبیه» شود.»
در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸، مرحله تحقیقات علیه وحید افکاری به پایان رسید و شعبه ۱۰ بازپرسی دادسرای ویژه امور جنایی و جرائم امنیتی شهرستان شیراز با صدور یک قرار نهایی رسماً او را به چندین جرم مرتبط با «امنیت ملی» متهم کرد.
پیش از این تاریخ، شعبه ۸ بازپرسی دادسرای ویژه امور جنایی و جرائم امنیتی شهرستان شیراز نیز در ۲ اسفند ۱۳۹۷ با صدور یک قرار نهایی دیگر، وحید افکاری را به «معاونت در قتل» متهم کرد. در هر دو پرونده، اتهامات اساسا با اتکا به «اعترافات» اخذ شده توسط شکنجه مطرح شدند.
حبیب افکاری پس از ماهها مراجعه به نهادهای مختلف حکومتی از جمله آگاهی، دفتر دادستانی و دادگاههای شیراز جهت کسب اطلاعات در مورد دلایل دستگیری برادرانش و محل بازداشت و وضعیت پرونده آنان، در ۲۲ آذر ۱۳۹۷ توسط مأموران لباس شخصی وزارت اطلاعات در شیراز دستگیر شد. پیش از دستگیری، او بارها به این تهدید شده بود که در صورت عدم توقف پیگیریهایش، دستگیر خواهد شد.
متعاقب دستگیری، به او چشمبند زده شد و به مکان نامعلومی که بعدتر دریافت بازداشتگاه وزارت اطلاعات در شیراز موسوم به «پالک» ۱۰۰ بوده منتقل گردید. او به مدت ۳۵ روز بدون هیچگونه تماسی با جهان بیرون در حبس انفرادی قرار داده شد و مقامات سرنوشت و محل نگهداری او را مخفی نگه داشتند و بدین صورت وی را تحت «ناپدیدسازی قهری» قرار دادند که مطابق قوانین بینالمللی یک جرم محسوب میشود.
در یک اظهارنامه کتبی که در حضور سَربازپرس شعبه ۱۰ بازپرسی دادسرای ویژه امور جنایی و جرائم امنیتی شهرستان شیراز در ۷ امرداد ماه ۱۳۹۸ تهیه شده، حبیب افکاری نوشته است که «به محض ورود به بازداشتگاه مورد ضربات مشت و لگد، ضرب و شتم و فحاشی قرار گرفته است و هنگامی که از عوامل وزارت اطلاعات پرسیده است که او را کجا آوردهاند آنها گفتهاند: «اینجا جایی است که بیضههاتو میکِشیم، جاییه که خروس توش تخم میذاره.»
در همین اظهارنامه، حبیب افکاری گزارش داده است که «سلول انفرادیاش بوی تعفن میداد زیرا فاضلاب دستشویی که داخل اتاق بوده بالا میزده است. او افزوده است که یک لامپ ۲۴ساعته در اتاق روشن بود به شکلی که «روح و روانت را به بازی میگیرد».
در اظهارنامه ارائه شده به بازپرس شعبه ۱۰ بازپرسی دادسرای ویژه امور جنایی و جرائم امنیتی شهرستان شیراز در ۷ امرداد ۱۳۹۸ و همچنین شکایتنامه پیشین که در اردیبهشت ۱۳۹۸ به دادستان شیراز تسلیم شده بود، حبیب افکاری نوشته است که در فاصله بین ۲۲ آذر تا ۲۷ دی ۱۳۹۷، بازجویان وزارت اطلاعات او را مکرراً تحت شکنجه و سایر رفتارهای بیرحمانه، غیرانسانی و ترذیلی قرار دادند تا مجبورش کنند یکسری اظهارات مجرمانگارانه علیه خود و برادرانش، نوید و وحید افکاری بنویسد. او اشاره کرده است که در ابتدا مقاومت کرده است، اما به مرور زمان بر شدت شکنجه اضافه میشد تا این که به مرحلهای رسید که دیگر نمیتوانست بیش از این شکنجه را تحمل کند و حس میکرد که در حال مرگ است. بر اساس شکایت مکتوب حبیب افکاری از داخل زندان و نیز منبع آگاهی که عفو بینالملل با او مصاحبه کرده، در اثر شکنجهها، کتف چپ حبیب افکاری در رفت که به پارگی تاندونها انجامیده و مچ دست چپ و یکی از انگشتان پای راست او نیز دچار شکستگی شد.
در هر دو این شکایات، حبیب افکاری نوشته است که مأموران اطلاعات او را در حالی که چشمبند داشت برای چند روز پشت سر هم به صندلیای که به دیوار ثابت شده بود زنجیر و روی سر و صورت او پلاستیک میکشیدند به نحوی که جلوی نفس کشیدنش را میگرفت و او را دچار حس خفگی میکرد. او نوشته است که یکی از مأموران حاضر به او میگفت: «هر وقت تصمیم گرفتی بنویسی بگو تا پلاستیک را بردارم!»
این روایت توسط شکایت جداگانهای تأیید میشود که توسط نوید افکاری، برادر حبیب، خطاب به رئیس دادگاه کیفری دو شیراز در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۹۸ نوشته شده است. در این شکایت نوید افکاری نوشته است که در دیماه ۱۳۹۷ هنگامی که در پلاک ۱۰۰ نگهداری میشد، او را به اتاقی بردند و برادرش حبیب را به او نشان دادند که دستها و پاهایش به یک صندلی و دیوار قفل شده بود و پلاستیک روی سر و صورتش کشیده بودند. نوید افکاری نوشت: «به محض دیدن این صحنه، شروع به داد و فریاد و التماس کردم. قصد داشتم با کوبیدن سر خودم به دیوار، خودکشی کنم».
در همان شکایتنامه، نوید افکاری مینویسدکه در اوایل دی ۱۳۹۷ هم مأموران اطلاعات او را به یک اتاق بردند و چشمبندش را برداشتند و او حبیب افکاری را دید که با دست و پای بسته روی یک صندلی نشسته و به شدت با مشت و لگد وی را ضرب و شتم میکردند و همینطور مورد فحاشیهای «ناموسی» قرار میدادند.
در شکایات کتبی ارسال شده به بازپرس شعبه ۱۰ بازپرسی دادسرای ویژه امور جنایی و جرائم امنیتی شهرستان شیراز و دادستان شیراز، حبیب افکاری همچنین نوشته است که یک شب مأمورین اطلاعات دستانش را از پشت بستند، او را به روی زمین انداختند و دستانش را چنان به شدت بالا کشیدند که کتف چپش از جا درآمد. حبیب افکاری اظهار داشته که پس از این واقعه، او شنید که یکی از شکنجهگرانش گفت: «سید، فکرکنم کتفش شکست» و شکنجهگر دیگر پاسخ داد: «مهم نیست. اگر بخواهد به لجبازی ادامه بده، بیضههایش را هم میترکانم.» حبیب افکاری نوشته که او از شدت درد حدود ۱۵ دقیقه فریاد میکشیده تا اینکه یک نفر سر رسیده، دستهایش را باز کرده و «بیرحمانه » دستش را «چرخانده» تا کتفش را جا بیاندازد و درد حاصل از این کار چنان شدید بود که او حس کرده که فشار خونش پایین افتاده و تقریباً از هوش رفته بود. او افزوده است که بلافاصله پس از آن، یکی از مأمورین او را روی یک صندلی نشاند و در حالی که با فریاد به او دشنام های رکیک میداد به او گفت: «هیچ راهی نداری جز اینکه هرچه میگویم بنویسی..» حبیب افکاری نوشته است «از آن به بعد دیگر مغزم یاری نمیکرد و توان فکر کردن نداشتم. تقریباً هر آنچه دیکته میکردند بالاجبار مینوشتم».
اضافه بر شکنجه های پیشتر توصیف شده، حبیب افکاری همچنین با عدم دسترسی عامدانه به خدمات پزشکی نیز مورد شکنجه واقع شده است. او گزارش داده که در دوره بازداشت، از دندان دردهای شدید رنج میبرد، اما مسئولان از دادن مُسکّن به او امتناع کردند و در نتیجه این امر، او از شدت درد فریاد میکشید. سرش را به دیوار میکوبید. او اشاره کرده که در پاسخ به تقاضاهای متعدد او برای دیدن پزشک، مأموران در حالی که او را مورد تمسخر و ناسزا قرار میدادند به او میگفتند: «هر وقت سقط شدی، میبریمت دکتر، ولی نه الان».
در دو اظهارنامه مجزا که در روزهای ۵ و ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ به ترتیب تسلیم بازپرس های شعبه های ۸ و ۱۰ بازپرسی دادسرای ویژه امور جنایی و جرائم امنیتی شهرستان شیراز شد، حبیب افکاری نوشته که او همچنین در اثر شکنجه دچار سردرد و حملات تشنجی شده بود و از دسترسی به خدمات پزشکی محروم شده بود. کوبیدن با ضربات مشت به سینه و نزدیک قلباش از جمله دیگر شکنجههایی است که او در این اسناد به آنها اشاره کرده است.
در شکایت مورخ ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۸، حبیب افکاری همچنین گزارش داده است که مأمورین وزارت اطلاعات مکرراً به او گفتهاند که «اینجا اطلاعات است و هیچگونه نظارتی نیست به گونهای که مراجع قضایی هم زیر نظر ماست» و «از ما هر کاری بر میآید».
حبیب افکاری در تمامی شکایتنامههای خود ذکر کرده که تحت انواع مختلف شکنجه های روانی نیز قرار گرفته است. بازجوها بارها او را در سلولهایی نگه داشتهاند که در آنها صدای فریاد برادرش نوید افکاری از درد به گوش او میرسیده و به او میگفتند: «اگر نوید زیر این شکنجه ها بمیرد، مقصرش تویی» و اینطور القا میکردند که اگر او علیه خود و برادرهایش مطالبی که بازجویان میخواستند را بنویسد آنان شکنجه نوید افکاری را متوقف خواهند کرد. بازجویان همچنین تهدید میکردند که اگر او «اعتراف» نکند، آنان برادران، مادر، همسر و یا خواهر باردارش را خواهند کشت و یا به آنها آسیب خواهند رساند. حبیب افکاری نوشته که این تهدیدات موجب آشفتگی روانی شدید او شده و «جنون» به سراغش آمده بود.
حبیب افکاری در ۲۷ دی ۱۳۹۷ از پلاک ۱۰۰ به زندان عادل آباد انتقال یافت و در یکی از بندهای عمومی زندان قرار داده شد که محل نگهداری زندانیان عقیدتی و سایر کسانی است که به دلایل سیاسی زندانی شدهاند.
محکومیت بر اساس «اعترافات» تحت شکنجه
وحید افکاری بابت سه پرونده جداگانه تحت محاکمههای به شدت ناعادلانه قرار گرفته است و با ۶ عنوان اتهامی مختلف، در مجموع به ۳۳ سال و نه ماه حبس، دو سال «اقامت اجباری» در اردبیل و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده است.
پنج مورد از شش اتهامی که وحید افکاری به ارتکاب آنها محکوم شناخته شده اتهامات مبهم و بسیار گسترده مرتبط با «امنیت ملی» هستند. اینها اتهاماتی نیستند که در سطح بینالمللی به رسمیت شناخته شده باشند و همواره توسط مقامات ایران مورد استفاده قرار گرفتهاند تا بهکارگیری حقوق آزادی بیان، تشکل و تجمع مسالمتآمیز در ایران را جرمانگاری کنند. برخی از فعالیتهای اتهامی مورد اشاره در پرونده دادستانی علیه وحید افکاری دربرگیرنده اقدامات مسالمتآمیزی همچون مشارکت «مکرر» و شعاردادن در اعتراضاتی که توسط مقامات «غیرقانونی» توصیف شده و شعارنویسی بر روی دیوارها بود. سایر فعالیتهای ذکر شده عبارت بود از گفتگوهایی که به ادعای مقامات میان برادران در مقاطع مختلف در ۱۳۹۷ برای انجام تحریق و حملات احتمالی با هدف مبارزه با نظام جمهوری اسلامی صورت گرفته بوده اما هیچگاه به مرحله عمل درنیامد. مقامات هیچ مدرکی در ارتباط با این موضوع ارائه نداشتند و صرفاً بر «اعترافات» تحت شکنجه متهمان تکیه کردند.
در پرونده وحید افکاری تنها اتهامی که یک جرم به رسمیت شناخته شده در سطح جهانی به شمار می آید «معاونت در قتل» است. این اتهام در رابطه با قتل یک مأمور اطلاعاتی در تاریخ ۱۱ امرداد ۱۳۹۷ بر اثر زدن ضربات مهلک چاقو مطرح شده است، با این ادعا که این عمل در انتقام از نقش این مأمور در سرکوب اعتراضات در شیراز در همان روز بوده است تحقیقات عفو بینالملل نشان میدهد که مسئولین دادستانی نتوانستهاند دلیل باورپذیر و معتبری برای اثبات این اتهام ارائه دهند. وحید افکاری اساساً بر مبنای «اعترافات» تحت شکنجهای که از او و برادرش نوید افکاری اخذ گردید محکوم شناخته شد.
حبیب افکاری بابت دو پرونده جداگانه تحت محاکمههای به شدت ناعادلانه قرار گرفته و با ۸ عنوان اتهامی مختلف، در مجموع به ۱۵ سال و ۸ ماه حبس، ۷۴ ضربه شلاق و جریمه نقدی محکوم شده است.
۷ مورد از ۸ مورد اتهامی که حبیب افکاری به آنها محکوم شده اتهامات مبهم و کلی مربوط به «امنیت ملی» هستند. تنها اتهامی که یک جرم به رسمیت شناخته شده در سطح جهانی به شمار میآید اتهام «ایراد جرع عمدی با شی بُرنده» است که منجر به هشت ماه زندان شده است.
تحقیقات عفو بینالملل نشان میدهد که مسئولان دادستانی نتوانستهاند هیچ مدرک معتبری برای اثبات این اتهام ارائه دهند و صدور حکم بر اساس «اعترافات» تحت شکنجه حبیب افکاری صورت گرفته است.
بر اساس اطلاعات ثبت شده در پرونده، نوید افکاری و وحید افکاری بطور جداگانه در ۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ یعنی هفت ماه پس از دستگیری نزد بازپرس شعبه ۱۰ بازپرسی دادسرای ویژه امور جنایی و جرائم امنیتی شهرستان شیراز آورده شدند تا بطور رسمی و شفاهاً و کتباً به اتهامات مطرح علیهشان پاسخ گویند. در این زمان اتهامات هنوز به صورت رسمی و کتبی به آنها ابلاغ نشده بود.
در آنجا، آنطور که به ثبت رسیده، نوید افکاری «اعترافات»اش را پس گرفت و با خط خود نوشت: «هر آنچه که در اداره آگاهی و وزارت اطلاعات تحت تهدیدها و فشارها و شکنجه های مکرر روحی روانی و جسمی نوشته و یا بازگو کرده امتماماً اتهاماتی واهی، بیپایه و اساس و کذبیات محض میباشند».
به همین ترتیب، وحید افکاری هم «اعترافات» اجباری خود را پس گرفت و بطور کتبی اظهار داشت: «تمام اقرارهایی که در این مدت در پلیس آگاهی و اطلاعات از بنده اخذ شده تماماً تحت فشار بوده و صرفاً مطالبی را که مأمورین مربوطه به بنده دیکته کردهاند را نوشتهام ولی هماکنون که در شرایط مساعد و دور از فشارهای روحی و جسمی هستم این مطالب را کاملا رد میکنم».
وحید افکاری علاوه بر این اظهار داشته است: «تهدید شدم که اگر اعتراف نکنی، مادرت را بازداشت میکنیم و اینکه دیگر دو برادرت را نخواهی دید که باعث اقدام به خودکشی اینجانب شده است».
اطلاعات ثبت شده در پرونده نشان میدهد که حبیب افکاری نیز در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۳۹۸، «اعترافات» خود را بطور رسمی در مقابل بازپرس شعبه ۱۰ بازپرسی دادسرای ویژه امور جنایی و جرائم امنیتی شهرستان شیراز پس گرفت و به صورت مکتوب عنوان کرد که آنها از طریق شکنجه و در دوره نگهداری وی در سلولهای انفرادی بازداشتگاه وزارت اطلاعات، موسوم به پلاک ۱۰۰ و قطع ارتباط وی با جهان بیرون به دست آمدهاند.
در فاصله فروردین تا دیماه ۱۳۹۸، وحید، حبیب و نوید افکاری از داخل زندان به مقامات دادستانی مختلفی شکایتنامه نوشتند و شکنجههایی را که طی دوران بازجویی به منظور کسب «اعتراف» توسط مأمورین آگاهی و عوامل اطلاعاتی بر آنان اعمال شده بود شرح دادند و خواستار این شدند که کسانی که مظنون به داشتن مسئولیت کیفری در این مورد بودند، از جمله بازپرس شعبه ۸ بازپرسی دادسرای ویژه امور جنایی و جرائم امنیتی شهرستان شیراز، مورد تحقیق قرار گیرند و به دست عدالت سپرده شوند. تمامی این شکایات بدون انجام تحقیقات مؤثر، مستقل و غیرجانبدارانه رد شدند.
نوید افکاری و وحید افکاری به شعبه ۱ دادگاه کیفری یک استان فارس اعلام کردند که برای دادن «اعتراف» تحت شکنجه قرار گرفتهاند. آنها این موضوع را هم به صورت شفاهی در جریان جلسات روزهای ۱۲ امرداد و ۲ مهر ۱۳۹۸ اعلام کردند و هم به صورت کتبی از طریق عریضهای که در تاریخ ۲۲ امرداد ۱۳۹۸ به دادگاه کیفری یک استان فارس ارائه دادند. در هر مرتبه، آنها از دادگاه خواستند که «اعترافات» تحت شکنجه آنها را کنار بگذارد و دستور انجام تحقیقات مستقل و غیرجانبدارانه را صادر کند.
در این عریضه، نوید افکاری نوشته است که او در برابر بازپرسهای شعبههای ۸ و ۱۰ بازپرسی دادسرای ویژه امور جنایی و جرائم امنیتی شهرستان شیراز مکرراً اتهامات وارده علیه او و برادرش را انکار و به آنان شکایت کرده بود که توسط مأمورین آگاهی و عوامل وزارت اطلاعات به منظور به زبان آوردن اظهاراتی که باعث محکوم شدن او و برادرش شود مورد شکنجه قرار گرفته بود.
او گزارش داد که نه تنها شکایاتش عامدانه توسط بازپرسان نادیده گرفته شده، بلکه در حداقل دو مورد در مهر ۱۳۹۷ و آذر ۱۳۹۷، بازپرس شعبه ۸ بازپرسی دادسرای ویژه امور جنایی و جرائم امنیتی شهرستان شیراز به مکان نگهداری او آمده و علناً دستور شکنجه او را صادر کرده تا او مطالبی را که توسط سربازپرس به او دیکته شده بود در «اعترافات» خود بنویسد.
در عریضه ۲۲ امرداد ۱۳۹۸ نوید افکاری همچنین از این شکایت کرده که طی نخستین جلسه دادگاه در ۱۲ امرداد ۱۳۹۸، قاضی دادگاه را از این آگاه ساخته که تحت شکنجه وادار به «اعتراف» شده است و او را به دو گزارش پزشکی در این رابطه ارجاع داده است، اما قاضی از صدور دستور تحقیق سرباز زده و به او گفته است «شاید در زندان یا بازداشتگاه، به دلیل دیگری آسیب دیدهای».
یکی از دو گزارش پزشکی که توسط یکی از پزشکان زندان تهیه شده و تاریخ ۲۶ شهریور ۱۳۹۷ را بر خود دارد، مؤید این است که او در زمان دستگیری از سلامت کامل برخوردار بوده است. گزارش دیگر که توسط سازمان پزشکی قانونی کشور صادر شده و تاریخ ۸ خرداد ۱۳۹۸ را بر خود دارد این را تأیید میکرد که یک استخوان دست راست او شکسته است، اما این را هم افزوده بود که به دلیل گذشت زمان و اینکه او پس از بروز آسیب مورد معاینه پزشکی قرار نگرفته بود، غیرممکن است بتوان زمان وقوع حادثه منجر به آسیب و علل و شرایط پیرامونی آن را احراز کرد.
با وجود این، در حکمی که چند هفته بعد در تاریخ ۲۳ مهر ۱۳۹۸ صادر شد، شعبه ۱ دادگاه کیفری یک استان فارس «اعترافات» تحت شکنجهی نوید افکاری وحید افکاری را به عنوان مدرک اثبات جرم طرح کرد. دادگاه در رأی خود اظهار داشت که نوید افکاری و وحید افکاری شکایات شکنجه را «تحت تأثیر آموزشهای زندان و با این تصور که ممکن است با انکار واقعیت، موجبات رهایی خود را فراهم نمایند» مطرح کردهاند.
در رد شکایات نوید افکاری در مورد شکنجه و اینکه «اعترافات» اخذ شده از او علیه خودش و برادرش وحید افکاری به وسیلهی شکنجه صورت گرفته، شعبه ۱ دادگاه کیفری یک استان فارس به عمد اظهارنامهی کتبی یک زندانی را که اظهار داشته بود در مهر ۱۳۹۷ در بازداشتگاه آگاهی شیراز شاهد شکنجهی نوید افکاری توسط مأمورین آگاهی بوده نادیده گرفته است. این شاهد در اظهارنامهاش نوشته است: «دیدم دو نفر لباس شخصی با لوله باتوم داشتند نوید افکاری را کتک میزدند و روی زمین به بغل افتاده بود، دستش روی سرش بود و التماس میکرد که کتکش نزنند… یکی از ماموران سه چهار ضربه به دست نوید کوبید و حین فحاشی ناموسی میگفت اینکه میگویم درست است.»
این شاهد افزود که چند ساعت بعد، دوباره نوید افکاری را دید که با گریه به او گفت که یکی از بازجویان هنگام ضرب و شتم دست او را شکسته است.
اطلاعات ثبت شده در پرونده و فایل صوتی از جلسه محاکمه در ۲ مهر ۱۳۹۸ آشکار میکند که نوید افکاری مرتباً از دادگاه خواسته تا به او اجازه بدهند که این شاهد را به دادگاه فرا بخواند، اما قاضی رئیس جلسه این درخواست را رد کرده و به راحتی اظهار داشته که دادگاه در پایان جلسه درخواست را بررسی خواهد کرد و اگر «ضروری» تشخیص داده شود، این شاهد بعدا احضار خواهد شد. وقتی نوید افکاری میپرسد چه چیزی باعث خواهد شد که قاضی این مسئله را «ضروری» تشخیص دهد، قاضی حاضر نمیشود پاسخ بدهد.
برادران افکاری «اعترافات» خود در جریان جلسات محاکمات خود مقابل شعبه ۱۱۶ دادگاه کیفری دو شیراز و دادگاه انقلاب شیراز نیز پس گرفتند.
در خصوص رای شعبه ۱۱۶ دادگاه کیفری دو، حبیب، وحید و نوید افکاری در درخواستهای تجدید نظر کتبیشان به شعبه ۲۷ دادگاه تجدیدنظر استان فارس در شهریور ۱۳۹۸ اعتراض، خود به موضوع استناد به «اعترافات» تحت شکنجه را مجدداً مطرح کردند.
حبیب افکاری بطور مشخص اظهار داشت که «ضابطین پلاک ۱۰۰ اداره اطلاعات با اعمال شدیدترین شکنجههای روحی و جسمی بنده را وادار به تقریر مطالب غیرواقع و کذب محض کردند.»
با وجود این، شعبه ۲۷ دادگاه تجدید نظر استان فارس، محکومیت آنها را در ۲۰ بهمن ۱۳۹۹ تأیید کرد و در حکم خود هیچ اشارهای به دغدغههای مربوط به شکنجه و اینکه حبیب، وحید و نوید افکاری «اعترافات» اجباری خود را پس گرفته بودند، نشده است.
سازمان عفو بینالملل درخواست خود از اعضای شورای حقوق بشر مبنی بر اتخاذ اقدامات زیر را تجدید کرده است: اقدامات مشخصی را برای برخورد با بحران مصونیت ساختاری اتخاذ کنند از جمله با تأسیس یک ساز و کار بیطرف و مستقل تا شواهد و اسناد مرتبط با جدیترین جرائم بینالمللی ارتکاب یافته در ایران را به نحوی که در دادرسیهای کیفری قابل استناد باشد، گردآوری، نگهداری، تحلیل و تقویت نماید و بدین ترتیب زمینه دادرسی های کیفری مستقل و عادلانه را در آینده فراهم سازد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر